اوهوم...

معلوم نیست؟!اونی که میخواستم نیست.حتی نزدیکش.حتی پردیسش...

گریه نکن حالا چیزی نشده که:))

اینجا واقعا زدم زیر گریه...اسمشو نیار شیرازو

نه بابا اصن کاری به تو ندارم خواستی هم بخندی بخند تو اون فایله اولش دیدی خودم خندیدم؟الانم با خنده پس از اشکِ کامنت دیوانه در خدمتت هستم:))

:))

گوش نده خب صدای از چاه درومدمو.ولی خدایی دیدی؟اولش خندیدم حتی.تهش بزور صدام بالا میومد:))

کروکدیل!من همه چی دوست دارم.پتانسیل هر کار هر رشته و هر شغلی رو تو خودم میبینم :دی.ببین میگم همه چی یعنی همه چی ها.میرم آرایشگاه دلم میخواد برم تو کار خوشگلاسیون.راننده تاکسی میبینم میخوام پیکان بخرم.میرم چشم پزشک دلم چش پزشک میخواد.میرم داروخونه داروساز میخواد.معلم شیمیم رو میبینم معلمی میخواد.چارلی رو میبینم دلم فیزیک میخواد.وکیل میبینم دلم وکیل میخواد.فیلم فضایی میبینم دلم هوافضا میخوادو فضانورد شدن میخوا.همین الانشم نمیدونم دقیقا چی میخوام!! ولی آن دلبری که هم دلم بپسنده هم عقلم و واس دو جهان انتخابش کردم داروسازی بود(چه زود از فعل گذشته استفاده کردم...هنوزم هست).زیست شناسیمم بالاترین درصد اختصاصیام بود.هشتاد زدم.و فوق العاده دوسش دارم:)

چطوری چهار رقمی=))

لبخندت پابرجا خانوم دکتر:)

چرا؟مشکلش چیه دقیقا؟بقیه واستون باز میشه؟

ندای درونم که مث سگ پشیمونه پارسال کم کاری کرده اصن صداش بالا نمیاد:)))