مود

گوش بدیم

در حال کِش آوردن و سرویس کردنِ دهنِ خود

به طرز عجیب یا حتی فجیعی حالم با خودم خوبه.دَراد چشای هر کی بگه خوشحالم پشت کنکوری شدم :دی ولی من،تو این نقطه،با تغییر فکر و سلایق و علایق و لایف استایل حتی و همه چی تو این بازه کوتاه که معلوم نیست تا کنکورِ سال بعد بازم عوض شه یا نه،خوشحالم که نشد!آقا من خوشحالم نشد:))) یه لقمه برداشتم نگو لقمه!بگو دیسِ برنج :دی.اون سیرم نمیکرد.به قول دوستِ عزیزی،این فقط یه عقب نشینی استراتژیکه...

۳۲ نظر

به مناسبت دیدن ذال با دوست پسرش تو کافی شاپ در حالی که داشت شیرموز میخورد

ساعتِ نماز بود و دفتر دبیرا خالی. با یکیشون کار داشتیم و نبودش. وسط دفتر دبیرا یه ظرف بزرگ با کلی میوه های رنگی چشمک میزد. مثل همیشه صبحونه نخورده و معده ی خالی!. الکی تق تق در زدم با اینکه میدونستم کسی داخل نیست. خیلی ریلکس رفتم تو و دوتا موز از رو ظرف میوه ها برداشتم . یه موز رو دادم دست ذال .من موز خودمو خوردم.با خنده و تعجب نگاهم میکرد. بهش گفتم چرا موزتو نمیخوری؟!گفت میخواد بره نماز بخونه و نباید لقمه حروم تو شکمش باشه!گفتم حلاله بابا.قبول نکرد. رفتیم و یکی از معاونا رو پیدا کردیم.بهش گفتم خانوم گ ذال حساسه رو لقمه حلال حروم هنوز نتونسته این موز رو بخوره!شما بگید که حلاله! خندید و گفت تویی؟! نوش جونتون
۲۰ نظر
طراح اصلی قالب : عرفان ویرایش شده برای یک بنفشِ مهربان