تو همون کتابخونه که امروز هردومون بودیم شک هم ندارم از کنارت رد شده م ولی همو ندیدیم و نشناختیم =)))) فردا میبینمت حالا برات میگم -.- میبینی دختره رو تو... قشنگ نگاش کن مث من پشمات بریزه دزد شاخ و دم نداره. همونیه که براش سوالاشو حل میکردی. بغل دستیته. باهاش میخندیدی. همون عنترک بانویی که دیده تت تا کمر رفتی داخل آشغالدونی رم گشتی که شاااید نکنه وقتی آشغالامو ریختم توش دسم بوده انداختم توش و هیچی نگفته. دارم میسوزماااا. یه ماهه... عوضی -.- چقد دعا به جونش کردم بمیره خراب شه بره زیر تریلی سگا بخورنش چرخ گوشت شه داعش بیاد براش ترامپ بخوره تو سرش همون اتود تو دستش بشه سرطان پوست و شونصد دعای دیگر که اونطوری خون به جیگرم کردههه -.- امشب تو خواب سکته کنه راحت شه بی درد تره براش تا فردا من برم براش. یادم میفته چقد براش وقت گذاشتم و چقد کوفتایی که اینجا جا نمیشن حالم از خودم بهم میخوره. از آبجی صدا زدناش. گوه خوردم من مهربون باشم با کسی ازین به بعد.

 :)))

اتفاقا یه بزرگوار خصوصی اومد گفت این چه تشبیهیه آخه. بزرگوار، کامنتای مرتبط با پستو همینجا این زیر بذار خب همه رو با هم کنار هم داشته باشم. اصن ازین به بعد برا پست خصوصی کامنت بدی و کامنتاش باز باشه میام با ذکر نامت و محتوای کامنتت خودم اینجا به جات کامنت میدم D:

:)))