يكشنبه ۲ تیر ۹۸
روزی که ترجیحِ خانوم بودن، آروم بودن، بیش از حد مجاز صبور بودن و مراعات کردن رو به اینکه خودم خفه شم که نکنه به کسی بربخوره، دل خودم له شه ولی دل کسی خش ورنداره، به اعصابم گند بخوره ولی مراقب آرامش بزرگواران باشم رو یاد بگیرم روز عروسی منه... نمیدونم چرا باید ازم توقع بره ناراحت شم، به روی خودم نیارم، بگم مهم نیست، مثل قبل برخورد کنم، چیزی نگم که نکنه بگن دختره چش سفید خجالت نکشید اعتراض کرد؟! جهنم درک سر تک تکتون :))))