بسیار خب، تو لیست حضور غیاب حضورتون ثبت شد :))

واقعا؟! جدی ؟! :))) تو؟ اینجا؟ :)))

شما میان جان مایی اصن  :"))*

در عجبم از حضور بعضیا تو این وبلاگ متروکه! :)) و عدم حضور بعضیای دیگه :دی

آدم نمیدونه سلام کنه، علیک کنه، بگه چه خبر، بگه کجا بودی، بگه کجا بودم، بذا همون سلام رو کنم فقط :))

:)))) ( سکوت خبری کامنت عمومی ندهندگی اش را میشِکَنَد)

من ازین قلبا ندارم چجوری جواب بدم؟! سلام بادوتا قلب صورتی در نظر بگیر خودت :دی :))

:))*

دفتر و خودکار نزدیکم نیست الان، حضور شماهم در اسرع وقت ثبت میکنیم :"))

پس شما از مزایای دوست روشن بودن با بنفشه و صدها جایزه ی آشکار و پنهان دیگر محروم هستید، اونم نه به دست من، به خواست خودتون :)))))) روشن چشه مگه؟!

من خودم یکیو سه چهارساله میخونم یکی دوماهه پیشش روشن شدم. بدیش اینجاس که من ریز و بم اونو دستمه، میتونم خیلی راحت باهاش ارتباط بگیرم و صمیمی باشم چون زمان صرف جلو رفتن رابطه ی یه طرفه کردم، ولی خب اون تااااازه باید با من پیش بره جلو، و خب پشیمونم خودم که چرا زودتر روشن نشدم که همونقدر من با اون بوده م، اونم میبود! هیچی همینجوری حس کردم بی ربط به بحث نیست بذا اینم بگم :)) ولی خب به هرحال دیر روشن شدن بهتر از هیچوقت روشن نشدن و این صحبتا :)) خوش اومدی. هرچند من الان اینجا نمینویسم دیگه :| وفقط دارم آرشیو رو برمیگردونم در همین لحظات!

اوهوم :)) همینطوره که میگم و میگی :دی