پنج شنبه قبل آزمونه، رد داده، جدی ش نگیرید :دی

اگه بکشم بیرون از پدیده ای به نام موچین که تازگیا باهاش آشنا شدم و دم به دیقه کندن چند دونه مو و هی نازک تر کردن ابروام ، اگه انقد پلی لیست زیبا و دلبرم حالمو خوب نکنه و بذاره معمولی باشم، اگه چهازانو نشینم رو صندلیم و چشم نیفته به شکمی که تو اون حالت دیگه صاف نیست و نبینم چه فوش ها که بلد نیستم بدم بهش که عوضی تو کی اینجوری شدی؟، اگه لیترلیتر شیرکاکائو به جای خون جاری نشه تو رگام با دیدن اون چشای خندون و  هی نگم فتبارک الله احسن الخالفین، اگه با هربار بیرون رفتن از اتاقم و دیدن مامانی که بیس چهارساعته پای لب تابشه و بیست سه آبان دفاعشه و یوهووووو و نگم از تهران میریم دیگه؟ و نگاه چپ چپش مکدرم نکنه، اگه ذوق کردنام برا جام جهانی بعدی و برنامه چیدن که واهاااییییی میشه برم ینی؟ ممنوع الورودمون که نکرده قطر؟ اصن ایران توش هست این بار؟ ورزشگاهای اونجام مردونه س؟!، اگه این تیربرق روبرو در خونمون میخکوب و کورم نکنه پای خودش، اگه دلم بشینه سرجاش و جز شیرکاکائو پمپ کردن تو کارای دیگه دخالت نکنه، اون موقع میام بخونم ملخ رگ شکمی ندااااارد کرم خاکی معده نداااارد دهلیز چپکی بافت گرهی نداااااارد آخخخخ قلبم، دل من طاقت دوری ندارد :"))))))

وای که چه پست باحالی بود بنفش *___*

به رسم پنجشنبه ها ؛ آرزوی موفقیت بیکران برات بنفش جان عزیزم :*

چشاشو نگاه :)))))**

عه منم رسم پنج شنبه ها برپا میکنم همیشه ^^
ممنونم عزیزم ممونوووووننننن...برا خودتم از همین حرفا =))))**

;-)))  از موچین بکش بیرون.هی ابروهات نازک میشه و بعد ممکنه نازک بمونه.

 

اول به نیت برداشتن چندتا مو که چه عرض کنم، کرک ریز که دورن از ابروهام وارد موچین شدم. دیدم  لذت داره خدایی حس کندن مو. ته ابروامو مرتب کردم و بیشتر پیش رفتیم با موچین... بعد دیدم قرینه نیستن. ازین میکندم سایز اون یکی شه و هی ازین کندم سایز اون یکی شه و  هردو رو کوچیک کردم :| بخوام تن بدم به این وسواس قرینگی الان عملا ابرو نخواهم داشت دیگه. هیچی دیگه. یکی بیاد این کوفتیو از دست من بگیره بندازه دور چون دارم سیبیل های نداشته و کرک و پرز این چیزای صورتمم میکنم باش ابروام بسه دیگه =)))))))) ریش و سیبیل درمیارم کم کم فکر کنم... :|

😂من به عنوان کسی که کلا کم موعم و قاعدتا ابروهامم پر نیست میتونم بهت هرشب روغن نارگیل زدن به ابروهاتو توصیه کنم تا دوباره دربیان زود و دیگه اینجوری نیوفتی به جونشون.

منم قبلا خیلی وسواس اینکه در جا درمیان بکنمشون رو داشتم،الان ولی نه:-)))  اینکه حالشم ندارم موثره البته

حالا نابودم نیست خوبن الان. ولی دیگه جای کمتر شدن ندارن باید جلو خودمو بگیرم -.-

روغن نارگیل؟ روغن نارگیل داشته باشم میخورمش، چرا بزنم به ابروام :( :)))))))))
من که هوس ابروای همه رو دارم الان... به داداشم هرچقد میگم بیا مالای تورم مرتب کنم نمیذاره :(

😂🤦‍♀️روغن نارگیلایی که برای اینجور مصارفه منظورم بود.

🤦‍♀️🤦‍♀️عزیزممم به اون بنده خدا چیکارداری؟

مرسی =))))))

خب ابرواش درهمه باحاله کندنشون. باحال تر از مالای خودم ^^

خوبی جانم؟  چطوری؟ آزمون چطور بود؟ :))

عههه بهار بهااااررر... کامنت ندادم اذیتت نکنم.. خوب شد اومدی...

خوبیم عزیزم =) خوب میشیم... خوب تر...

بنفش؟؟؟  تو منو ناراحت کنی؟؟؟  محال ممکنه! 

نشنوم دیگه ها!

چی شده بابا؟ گور بابای قلمچی کرده. بشین بخون بترکون. من که میدونم میتونی.. من که میدونم بخونی یه ماهه میفتی رو غلتک یا شایدم قلتک. پاشو بابا. استایل ناراحت به خودت نگیر که به بنفش من نمیاد.

خوشحال ببینمت همیشه دلبر. :**

آقا راستشو بگم؟ میترسیدم ازت :))) و نگران که نکنه مراقب کلمه هام نباشم غیرعمد اصن چیزی بگم ناراحت شی.. یه پست گذاشته بودی زندگی من به شما ربط نداره و اینا؟ هربار خواستم کامنت بدم گفتم به من چه، خودش صلاح میدونه، کی نظر منو خواست و اینجور توجیهات... البته نه فقط برا تو ها. اون قسمت کامنت دادنم برا همه تعطیل شد. قبل نوشتن میگم مینویسی که چی؟ به تو چه؟ باید حرف بزنی؟ خفه باابااااا

خودمم میدونم میتونم ^^ =))))))**** چیز خاصی که نههه یجورایی کوبیدیده شدم از بیرون و درون و آدم قراره بشم... به واقع مظلوم یه گوشه نشسته ام و دارم به کارای زشتم فکر و جبران میگنم. و خیلی کصافطی که میدونی چه خبره :))))))
استایلم هیچم ناراحت نییییست آقاااااااا =))))**
بنفش تو؟==))))))))***** بیا پس کلتو ماچ کنم 

طراح اصلی قالب : عرفان ویرایش شده برای یک بنفشِ مهربان