پنج شنبه خوشگلای ما کی قراره برسه؟

مشکل نه یادگیری مبحثه نه سختیش نه بدجنسی و نچسبیش و هیچ کوفت دیگه ایش. ینی هست. ولی وقتی پدیده ای به نام جمع کردن هست اینا دیگه چیز خاصی نیستن. مرور و جمع بندی منفور ترین و نفس گیر ترین قسمت درس خوندن واسه منه. الان پنج شنبه قبل جمعه قلم چیه و من موندم و این همه مبحثی که تقریبا همه رو خوب پخش کردم و خوندم، ولی کی جمعشون کنه آخه؟ چرا هر آزمون عبرت نمیگیرم تایم بیشتر رو برا مرورام بذارم تو روزای قبل انقد بار پنج شنبه هام سنگین نشه ؟ ینی میشه من یه جمعه در حالی که بیشتر از چهارساعت خوابیدم برم سر آزمون و شب قبل بیدار نبوده باشم؟ چرا انقد لذت یادگیری مطلب جدید رو تا دقیقه نود، تا چهارشنبه کش میدم؟ :|
اوف چه سیستماتیک.
من هیچ‌وقت به مرور درسام قبل از ازمون نمی‌رسیدم. بماند که دینی رو کلا برای کنکور هم مرور نکردم و هرچی یاداوری شد به مدد دینی‌ آزمون‌های جامع و کنکورا بود! 🤦🏻‍♀️

من آزمونایی که میدم دو حالت بیشتر نداره. در حالت اول خوب نمیخونم. این روزای آخر به خودم میام. یه چیزی تو مایه های هم خوندن هم مرور هم همه چی که همون ماست مالی خودمون باشه انجام میدم و قرار میشه از آزمون بعد دختر خوبی باشم. حالت بعدی تست خوب میزنم خوب میفهمم قشنگ مطلب جا میفته سوزن لا درزش نمیره ولی چون یکی دو روزی که خالی گذاشتم واسه اتفاقات غیرمتقربه و مرورای بین هفته ای سر تنبلیا و کم کاریام میره واسه خوندن خود مطلب و خب میشه یه اوضاعی مثل این آزمون که مطالب هفته اول مرور که چه عرض کنم، بازیابی کاااااامل از بیخ و بن نیاز داره...


وای دینی. نصف تصور من وقتی مینویسم مرور ینی مرور دینی! لهنتی الان واسه آزمون فردا باید چهارده تا درسو مرور کنم. که سه چهار تاشو اصن نخوندم بار اولمه :| این لامصبو هیییییییچوقت نه درست درمون خوندم نه تست زدم نه سر آزمون هول نشدم سرعتم معقول باشه نه زیاد نه هیچی کلا :| پایین ترین درصد عمومیای امسالمم بود دینی... و جا داره بگم حتی شب کنکور تا ساعت دو داشتم دینی میخوندم :| کنکور ریاضیا رو دیده بودم و قشنگ کم باد شدم. هیچیشو بلد نبودم. نشستم مرور کنم که اونم نصفه موند :| خلاصه کههه... 

روزای چرت و مسخراین. و عجیب. خیلی عجیب...
تو چرا نمینویسی؟ :) ینی چی این حجم از کمرنگ بودن؟! پاشو یکم رنگ بپاش به وبلاگت...

تمرین کنی عادت میکنی 
من مرور کردن شده اساس زندگیم 
یعنی بهت بگم اگر دو ساعت باشه درس بخونم ، ۱ ساعت ۴۵ دقیقه اش رو مرور دارم میکنم :) 
مرور مهمترین بخش تو درس خوندنه 
ح
خصوصا تو کنکور 
موفففق بااشی

البته واسه اختصاصیا همچین مشکلی نیست تقریبا چون اصن واسه شروع مبحث جدد همیشه یه نیم نگاه به قبلیا دارم و به شدت موافقم باهات...میدونم چی میگی :) همون طور که گفتم غمم دینیه کوفتیه. من به این بزرگوار عادت مِی نخواهم کرد :| :)))) سراسر درده درسش... با بغض میخونم و به خورد خودم میدم متن رو. متنی که گاها دعوام میشه باهاش و مولف رو به رگبار زشت ترین حرفای خواهر مادری میبندم. تستایی که حس میکنم میخوام روشون بالا بیارم و بزور میزنمشون. مروری که وقتی میخوام برم سراغش بیگانه ترینم باهاش... و همه اینا به کنار رشته دانشگاهیم هر چی باشه انگار ظاهرا باز داریم ازین درس خوشگلا. انقلاب اسلامی. تمدن اسلامی. اندیشه اسلامی :| گیر افتادیم به خدا...


ممنووووووونم :))

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
اره میفهمم چی میگی 
از این خزعبلات تو دانشگاهم میگن 
ولی خب اون موقع دیگه به ***** حساب نمیکنی این درسها رو :))) 

 زشته آقا ازین حرفا نزن بالام جان :))) الان میان سرمونو میگنن تو گونی آلبالو سر به نیستمون میکنن خونواده هامون بی دختر میشن :))))


ولی خب بهرحال باید سر کلاساشونو بری دیگه. همین که وقتتو میگیرن خودش خیلیه :|

برو مرووور کنننن سانسووورچی :))))

 :)))))))))) مجبورم آقا محبور :دییی

حسم نسبت به دینی همون حسیه که در جواب به کامنت دومیِ گفتی :/ اره من جواب کامنتارم میخونم حتی -_- البته ن همه وبارو:)
خلاصه اینکه با یه خط ویژه کلشو میتونی ۲-۳روزه جم کنی :) 

فکر میکنی خوندن جواب کامنتا غیرعادیه؟! یه خواننده واقعی این کارو میکنه همیشه:| :دی . من کسایی که دنبال میکنم خودشونو که هیچ، کامنتایی که هرجا بذارن و جواباشون به همه کامنتا رو میخونمو کسایی که میخونن رو هم میخونم و به واقع انقد تو وبلاگاشونم همونقد که میدونم تو وبلاگ خودم تو کابیت پایین سمت چپی یه بسته شکلات هست که تو انباری وبلاگ کناری بیل و تیشه :دی


دو سه روزه؟! همین جوریشم بدون خط ویژه یه روزه میشه کل دینی هر سه سال رو بست. بحث تایم بستن نیست. بحث اینه دو دقیقه هم که پاش میشینم فشار خونم میره بالا چه برسه به وقتی که زیاده حجمش حالا چه یه روزه چه دوروزه...

منم در شرایط مشابهم با این تفاوت که بعضی جاهارو الان واقعا باید مرور کنم، بعضی جاها رو هم باید ماسمالی کنم =))))
آقا برنامه م یخورده با قلم فرق داشت.... تهش نه اونو رسوندم نه اینو... یعنی تو هفته دوم هرموقع میخواستم با برنامه خودم پیش برم استرس آزمون میگرفتم :/ این هفته قشنگ برنامه مو برای همه شفاف سازی میکنم که کسی واسه آزمون بعد انتظار تراز نداشته باشه ازم دیگه و بتونم با خیال راحت از قلمچی فاصله بگیرم :/

قاعدتا وقتی آزمون داری و نزدیکشی مبحثی که تو آزمون نمیاد و جز برنامه خودته بخونی استرس میگیری دیگه :| :))) ولی خدایی برنامه این آزمونای آخر قلم بد نیست که! ینی بهتر از بقیه س. جدا شدن نداشت. منم میخواستم جدا شم ولی دیدم فقط سردرگمی و استرس چندبرنامه ای بودنش میمونه برام...

ولی کلا هرکاری میکنی با هر برنامه ای به قول خودت با خیال راحت انجامش بده :)) این خیال راحته تو این نقطه از سال خیلی نقشش حیاتیه :دی

باید یه کامنت بلند بالا برات بذارم الان ! ولی با گوشی سخته 😁🤭
فردا که لپ تاپُ روشن کردم بعد از ازمون میام اینجا :) 

با خودت یکم پسته و نخودچی و بستنی و اینا بیار دورهم میشینیم میخوریم =))) خونه خودته راحت باش هروقت اومدی :دی

نه کاملا جدا... در این حد که یک سری جزئیاتش رو حذف و یکسری چیزهای دیگه بیفزایم بهش...
مثلا من الان اصلا زیست پایه رو نگاهم ننداختم :| به نظرم جاش اینجا نبود چون... عوضش میخواستم قارچو کامل کنم. که نشد :/ 

قبل جواب دادن به کامنتا ستاره ها رو خاموش میکنم و ستاره خودتم یکیشون بود. و خب کلا پرید جوابی که میخواستم بدم...

پسته قول نمیدم چون به خودمم نمیرسه خخخخ😂😂😂
نخودچی و تخمه برات میارم خخخ

مینویسین خخخخخ گلوتون درد نمیگیره موقع خوندنش؟! نامسلمون کلی استیکر و علامت ها میشه گذاشت واسه خنده چیه این خخخخ ؟ :)))))

واسه هر درس بخوای نیم ساعت وقت بذاری،کلش میشه تقریبا ۲۰ ساعت😐 چطور یه روزه تامام میشه؟😑
چون نمیشه تورق زد یا سرسری خوند دیگه :| :))

دیشب که خوندم این کامنت رو تو ذهنم بود امروز یه چیزایی جوابتو بدم

ولی الان از آزمون برگشتم و باید بگم دینی رو کلا ده دقیقه جلو در حوزه صبح ساعت هشت تو ماشبن کلمات کلیدیشو مرور کردم چهارده درس رو :/ :))) کار نشد نداره. الان که فکر میکنم دقیقا ده ساعته میشه کل دینی رو بست. هر درس نیم ساعت زیاده خدایی.قرار نیست همشو بخونی که.

سوال من اینه که چرا جوابت به بقیه کامنتا نپرید پس؟ =)))))))

آقا من الان یه روز و نیمه فک کنم که این شکلی کردم وبمو اما میبینی که مث روح سرگردان همش همینجا ول میچرخیدم :)



چون اونا زورشون به وبلاگشون نمیرسه :/ :)))) واقعا وبلاگ از مظلوم ترین پدیده های بشریه... الان حالت خوبه وبو بستی؟خوش میگذره؟مشکلات حل شد؟ =|


من تازه دیدم خب...

اون دور زدنا نه:)
منم واسه نهایی تو همین ده دقیقه ای که گفتی همشو نگاه انداختم
ولی خب الان فرق میکنه دیگه:)
ازمون خوب بود؟

آقا دکمه غلط کردمش کجاست :/ :)))) هر چی شما بگی :دی


نمیدونم
یا ترکوندم یا ترکیدم
سوال نزده نداشتم عملا... یا همش غلطه یا همش درست :| 
تو چیکار کردی؟

نه خب... وبلاگی که نه واسه کسی فایده ای داره نه واسه خودت فایده ای داره.... حتی وقتی پر از حرف و درد دلی هم توش نمیتونی بنویسی، به چه دردی میخوره؟ تو میگی مظلوم که گودزیلاسواری من اصنم مظلوم نبود... چون هرموقع میخواستم پست بذارم نمیتونستم... چون من همین طوری تو دنیای واقعیمم سایلنتم و بار حرفای نزده مو میکشم و دیگه نمیتونستم بار حرفای نزده ی مجازیمم بکشم... 
حالا تا پای حذفش هم رفتم تازه دی: دلم نیومد ولی =|

همین دیگه... فکر میکنی وبلاگت بی فایده س... حداقل من یکی آرشیواتونو مثل بچه های خودم دوس دارم لعنتیا. دلم براتون تنگ میشه میام تو وبلاگاتون میچرخم. در خونه رو چرا میبندی؟! خوسانسوری و توخودریزی خودتو ننداز گردن وبلاگ که هنوزم میگم مظلومه... خودت ازش استفاده نمیکنی نگو بی فایدس -_-


ولی شک ندارم الان سنگین تری :| بار حرف از اینور به اونور منتقل کردن چیزی ازش کم نمیکنه...

باز خوبه دلت نیومده :))) در هرصورت صاحب اختیاری... من دیگه خسته شدم بس بهتون گفتم نکنید این کارا رو با وبلاگتون. منع رطب نمیکنم که ممکنه سر خودمم بیاد. ولی خب نکنید دیگه :| ...

بگذریم :)
آزمون چطور بود؟

کارنامه اولیه اومد...
چقد غلط داشتم:| خصوصا تو زیستی که همیشه ترازم بند اونه... بقیه رفتن بالا زیستم اومده پایین... مثل همیشه میشه لابد برآیند اینا

یه نفر کامنت داده تو سایت کانون گفته یه منفی اشتباه گذاشتم هذلولی رو فکر کردم بیضیه اشتباه حل کردم. رفتم نگاه کردم ببینم نکنه منم منفی گذاشته باشم اشتباه شده باشه الان دیدم من اون سوال رو با دایره حل کردم اصن!!!! همین قدر تباه

منم وقتی داشتم تایپ میکردم همینو گفتم😐😂
جامعارو میرم

آها.غایب بودی پس :)

غایت نه،کلا نیستم دیگه

آااااا سنجش میری پس :)))

نه هیچی نمیرم پس :))))

هیچی از هیچکی بعید نیست:دی

تو این بازه بچه ها خستن فیلشون یا درسای نخونده و کم کاریا و فراموش شده ها میکنه ممکنه هوس آزمون نرفتن، با برنامه خودم میخونم بی آزمون، سنجش و قلم خرن و اینا به سرشون بزنه :))

آقا من غلطام معمولا 15 تا اینا بوده... الان 30 تا غلط دارمممم :/// ینی بی سابقه ست اصن :/ من معمولا از نزده های زیادم ترازام بالا نمی رفت الان نزده هام مث قبله، غلطامم بیشتر شده :/
و کلا اگه بخواد مث قبلی تراز بده به فنا میرم قشنگ.... چون درصدام خیلی داغون تره و واریانسش زیاده.... 
شیمی رو خوب مرور نکردم بدجوووور چوبشو خوردم... باورت نمیشه سر جلسه واقعا بعضی نکته هایی که متن کتاب بودنو یادم نمیومد اصن :(((
ینی فک کنم ازون آزموناست که تا یه هفته دپرسم :/ 

و من دقیقا برعکس تو عملا سوال نزده ندارم. همه چیو بلدم و بلد نیستم. معمولا 40 غلط، آزمون قبل 60تا و امروز 52 تا غلط دارم :| همیشه هم سر نکته های بیخودی و ناقص خوندنام و سرعت زیادی سوال رو به باد میدم... امروز فقط پونزده تا غلط زیست زده بودم بقیش درست همه :| حساب کن زیستم چند شده دیگه... و البته همیشه میگه غلط نمیزدی ترازت پونصد تا بالاتر میشد!! فکر کن با یکم دقت و خوندن بیشتر اون غلطایی که نزدنشون پونصد تا بیشتره بشن درست چی میشه -_- من چرا انقد درسنخونم آخه:|

ولی اسمارتیز پونزده تا خوبه ها :)) عملا درسی یکی دو دونه غلط میفته که قابل قبوله... امروزم دیگه یجوری شده دیگه سی تا شده آزمونای بعد برمیگردی به قبل :)
باورمم میشه :| چون خودمم خیلی هنگ و گیج میزدم سر شیمی...

نه تو این کارو نمیکنی :| الان کارنامه میاد نیم ساعت فوش بده به خودت عزاداریاتو بکن تموم شه بره... وقت واسه غصه خوردن نمونده دیگه. یه دوماهه همش دیگه تمومه :دی

بزرگوار اسمارتیز :|
الان من میخواستم یه چیزی بگم بهت دیدم راه ارتباطی ندارم باهات :| من چجوری کامنت بدم بهت الان؟
واقعا که :|

قهر کن باهاش بنفشه، قهررر :| :)))) والاع!

 وبلاگا رو میبندن باید یه عواقبی ریششونو بگیره دیگه :| قهر کن باهاش. همین که گفتم :دی

اتفاقا فکرشو کرده بودم دی:
برات چندتا خصوصیِ الکی میذارم هر موقع کارم داشتی ریپلای بزن دی:

عااااااا

این همون پر زال؟سیمرغ؟ و ایناس که شباهنگم متدشو با 22 اجرا کرده بود :))) اتفاقا خودمم میخواستم بگم این کارو بکن خودت اومدی گفتی دیگه

بنفشه کم حافظه !
دقیقا سال قبل همین موقع ها برات کامنت *خخخخ* گذاشتم دقیقا همین جواب رو بهم دادی !
اتفاقا خخخخ رو مینویسم چون خودش مخفف هست و باعث میشه گلوم درد نیاد !
خخخخ= خدا خیرت بده خیلی خندوندیم :)

خب این از یه کامنت :)

ای بابا... گفته بودی واقعا؟! چم شده...


در هر صورت مخفف بازی در نیارین خب چیه خخخخ قشنگ اصلشو بگو :دی

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
اجازه هست یه نظر بی ربط به خودم بدم ؟
بنفشه *** **** **** **** **** ******* ***** *** اینجوری دینی نخون !
یعنی چی لازم نیست همه قسمتاشو بخونیم ! نیم ساعت زیاده ؟؟
دختر خوب همین دینی ها تو کنکور باعث میشن ** ** **** **** ******* ***** *** **** ** ******* *** * *
اگر بخوای تمیز یه درس رو بخونی و تستاشو بزنی و دقیق آیات رو بخونی حداقل 60 دقیقه نیازه براش !

+البته میدونم الان در جواب کامنتم سیاهم میکنی خخخخ(!)

سیاهت میکنم نه برای این کامنت که کاملا حرفت صحیحه و قبول دارم  :)، برای این خخخخ آخرش :)))) :|


چشم چشم :)) بابا خواستم یه نق بزنم میدونم نمیشه سریع ماست مالیش کرد :| :دی 
و خب کامنتت چیز خاصی نداشت. ببخش بابت سانسور کردن. شاید بعد کنکور برات گفتم چرا نخواستم اون تیکه ها عمومی بشن...

یه کامنت بلند بالا دیگه باید بذارم که بعدا میام میذارم چون الان یادم نیست درباره چی بود اصلا 

تو قرار بود پسته و بستنی و نخودچی بیاری برامونااااا چی شد پس؟!

راحت باش :) ولی خب تو که از من بی حافظه تری:دی

دخترک چطوره ؟ میبینم که خسته و کوفته شدی :( تا کِی باید اسیر این کتابخونه باشی :/  ولش کن این درس و دانشگاه رو، عروس شو تموم شه بره :| :))  (زبونشو گاز میگیره)

من خوبم! البته منم خستم، از تکرار روزهای تهی از اتفاقای هیجانی :)) :*

کوفتی هم شدم حتی :))))***

دلم برات تنگ شده بود دیوونه =)
کی خسته نیست این روزا آخه؟! ولی خب امیدوارم آخر این سوز بهاری باشد...واللا

من میدونم پایان شب سیه سپید است :* 

منم تنگیده بود ،  واسه همین کامنت گذاشتم دیگه :))

بهارمون تموم شد ولی فقط سوز بود که ، از هردو مدلش :)))

خدا رو شکر تو گیم آف ترونز نیستیم که نایت کینگ یه شبِ همیشگی بخواد برپا کنه و واقعا پایان شب سیاه سپید است :))** مرررسی...


تو که کلا نیستی :| چیکار میکنی؟! 

نه بابا... بهار اومدنی و رفتنی نیست. ساختنیه:دی

ای بابا تو هم میبینی این فیلمه رو ؟ من قرار شده قسمت اول فصل اولشو تازه دانلود کنم بشینم ببینم :| :)))

هستم ولی بسیار بی حوصله استم و سر کار و اینا دیگه ، واسه وبلاگ نویسی هم حرفی ندارم بزنم خب ، چی بگم :/ :)) 

اوه مای گاد ، عجب جمله ای گفتی عشقم :* :)) پس پیش به سوی ساختن :دی

والا همه میبینیم. یه عده ناآگاه که چیزی از لدت های دنیوی حالیشون نیست با ندیدن این فیلم نمیبینن فقط. من باید بگم ای بابا تو هم نمیبینی؟ :)))) من شیش هفت بار کامل دیدمش تابستونم میخوام ببینمش باز:دی همینقدر نابود


از همون بی حوصلگی و سرکار بودنات بنویس خب. چقد بهونه میارین واسه نوشتن خدایی :| نوشتن اتفاق خاصی واسه افتادن که ازش بنویسی نمیخواد. یه نویسنده دل و دماغدار میخواد :)) که فکر کنم دل و دماغ نداری لابد...

بزن بریم :)*

طراح اصلی قالب : عرفان ویرایش شده برای یک بنفشِ مهربان