پنجشنبه ۱۸ بهمن ۹۷
با ذوق و ترس
با لوله صوتی
با ملخ
با خوشگلیای دوروبرم
با نامجو و زلفُ بر با آد نده ـش
با معتل
با خیال پردازی های بیش از حد مجاز
با...
یه روز سرمو میشکونم، مغزمو درمیارم میندازم تو یه ظرف آبیخ یکم خنک شه و میرم ببینم زندگی بدون بلندشدگی دود از مخ ناشی از فکر کردن زیادی چطوره. عزیزمن، مغز بزرگوار و محترم، لطفا انقد کار نکن. یکم استراحت بده به خودت. انقد انرژی بستنی زعفرانیایی که میخورم رو تو مصرف نکن. لازمشون دارم. اه.