نه اتفاقا مزش خوب بود:)))

سمانه منو ببخش:))))خواستم آبروداری کنم ولی دقیقا مزش عین قیافش بود!!چیو نوش جان لب نزدم:))))))))))))

بیشعور آدم اینجا رد میشه مراعات کن تاپاله یعنی چی:))))تا چند روز هر چی بخوام بخورم این حرفت میاد جلو چشم :| :))))

میخوای واس تو هم بفرستم اگه دوس داری؟:)))))

آره آره با قاشق ریختم.بعد باید وقتی ریختی دس نزنی بهش،من حتی همش هم زدم تو تابه:)))))) تشبیه زیبایی بود!سیمپل نظر دیگه ای داره!:)))))))

خود من الان تیکه های پاچیده شدم به در و دیوار ناشی از خوندن کامنت سیمپل رو دارم جمع میکنم:))))

چی شده مگه؟:))))))))

نه بابا نذاشتم به اون مرحله برسه.اینایی که تو عکسه رو قبل اومدن مامانم سر به نیست کردم و بقیه خمیر موندش رو ریختم تو یه قالب و گذاشتم تو مایکروویو یه کیک شکلاتی ای شد که نگو و نپرس:دی 

اتفاقا قبل درست کردنش وبلاگ چن تا از بچه ها رو زیر و رو کردم برای پیدا کردن این پست چون یادم بود تو وبلاگ یکیتون دستورپخت درست حسابی ش رو دیده بودم!میدونستم کسی که اون پست رو گذاشته خودش میاد میگه:))))مرسی بابتش^_^.ولی من باید خودمو بسازم انگیزه بگیرم با اون گندی که زدم دوباره جرات کنم دست به پنکیک پزی بزنم :دی

:))